ویلاهای سیاسی در ارومیه

لازم به ذکر است که بنده با توجه به درک خود از رفتارهای سیاسی روز و گذشته و همچنین بر مبنای مبانی آموخته از علم سیاست در ابعاد علوم غربی و اسلامی ! و صد البته در سکوت خواص صاحب علم و تجربه که اطلاعاتشان به مراتب بیشتر از حقیر است ، اقدام به چنین تجسمی از شاکله ی سیاسی ارومیه می نمایم تا نسل امروز و آینده تا حدودی نسبت به جریانات سیاسی شهرمان – از پایان دهه شصت تا کنون – آشنایی پیدا کنند .
اصلاح طلبی :
همانگونه که در قسمت قبلی توضیح دادم ، ریشه های اصلاح طلبی شهرمان ارومیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه شکل گرفته است و در واقع جریانی که به “سپاه سابق ” اشتهار دارد – اخراجی ها و مستعفی های سپاه – و اکثرا از مخالفین رژیم شاه بودند به جهت زاویه ای که به لحاظ اندیشه با رهبران انقلاب اسلامی علی الخصوص شهید آیت الله بهشتی داشتند محور مقتدری از مدیریت ، تئوری پردازی ، نهج البلاغه خوانی !! – که سیمای امروزی آن را میتوان در آقای دکتر پزشکیان مشاهده نمود – و سیاست ورزی را در عرصه استان و علی الخصوص در ارومیه تشکیل دادند .
همانگونه که قبلا اشاره شد اصلاح طلبی نیز همانند اصولگرایی در پایان دهه شصت چندان تصویر واضحی نداشت و این تصویر سازی با توجه به معیارهای دهه هفتاد و علی الخصوص دورانی که با خاتمی شروع شد صورت می گیرد .
تا دوران خاتمی اصللح طلبی در جریان هاشمیسم مستتر بود و دوران رشد و بالندگی خود را تحت قیمومیت آیت الله ! سپری می کرد .
دهه هفتاد ، سالهای بسیار مهمی در شکل گیری جریان های اصلاح طلبی و اصولگرایی غیر انقلابی ! بشمار می آید .
در این سالها کم کم جریانهای مخالف حاکمیت ولی فقیه ، از مذهبی های اصلاح طلب تا تفکرات ضد ولایت فقیه – براندازان غیر مسلح – را در قامت اصلاح طلبی و رزمندگان و انقلابی های پا به سن گذاشته ی رو به محافظه کاری در قالب اصولگرایی – غیر انقلابی – نزج پیدا کردند .
وضعیت موجود بر گرفته از رفتار هر دو قشر سیاست ورز یعنی جریان اصلاح طلب مخالف ولایت فقیه و اصولگرایان غیر انقلابی محافظه کار که دوران سازندگی – تظاهر اشرافیگری – هاشمی رفسنجانی اکثر آنان را در گرداب اشرافیت و دنیا طلبی گرفتار و موجب ظهور نسل انقلابی !!! اشرافی گردید ( رجوع به شکل زندگی خود و فرزندان این نسل که در جایگاههای مدیریت و فرماندهی ! مجموعه های انقلابی هستند شاهد این مدعاست ) انقلاب مظلوم ما را در دید نسل جوان جامعه مخدوش نمود و سکوت خواص و نبود نیروهای انقلابی واقعی مدافع انقلاب در وسط میدان این مظلومیت را دو چندان نمود.
روند حوادث همانگونه که جریان اصولگرای نسل اول را غیر انقلابی تر و محافظه کار تر – در دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام که در قامت استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفین تبلور یافته بود – می نمود ، جریان اصلاح طلبی را به هم پیمانی با ضد انقلاب ، دشمنان انقلاب ، منافقین ، سلطنت طلبها ، بهائیان و البته مخالفین ضروری دین همچون حجاب – رجوع کنید به افاضات اخیر رهبران اصلاحات و همشهری مان جناب دکتر پزشکیان – سوق داد و امروز بوضوح میتوان نفخات شیطانی و کفر آلود لیبرالیزم را از دهان اینان استشمام نمود .
فتنه های اخیر علیرغم خسارات فراوان راهبرد نفوذ شیطان از طریق نفوذ دادن اعوان خود به مجلس و براندازی از طریق پوشش مجعول اصلاح طلبی را تا حدود زیادی با چالش مواجه کرده لیکن راهبرد دوم که تلاش برای ممانعت از حضور انقلابی های شجاع و اصلح در مجلس شورای اسلامی است ، هنوز با قوت در دستور کار معاندین اسلام و انقلاب قرار دارد و مسیر تحقق آن از استحاله جریان اصولگرایی !! عبور می کند ….
ادامه دارد …